راهكارهای جذب خانواده به سوی نماز: معنویت اصلی ترین ضلع حیات انسان است
اگرچه در فضای زیستن، بیشتر انسان ها به ظواهر و مادیات توجه دارند، ولی با كمی تأمل و درنگ ، به روشنی مشخص خواهد شد، آن چه در رتبه ای از اهمیت خاص، برای هر انسان آگاه و یا حتی كم توجه قرار دارد، مسأله معنویت و بعدروحانی زندگانی می باشدو صدالبته این انعطاف به سوی ضلع معنوی و بعد روحانی ، یك تأثیرگیری از سوی فطرت انسانی است. بنابراین باید گفت: «معنویت اصلی ترین ضلع حیات انسان است». به طور مثال، محبت آدمی به همنوع خود، بغض انسان از دشمن خویش، میل به زیبایی و ... همه این ها گزینه های برتر هر شخص ، با هر عقیده و سلیقه فكری و ملی است.
به همین علت امور معنوی و روحانی ، در فضای حیات آدمی نه محو می شودو نه كم رنگ خواهد شد؛ بلكه مورد انحطاط و یا اشباع كاذب قرار خواهد گرفت. به بیان دیگر، آن چه سبب گریز از راه صحیح پرداختن به امور معنوی و روحانی می شود، ناتوانی انسان از درك و دریافت لطایف راهبردی و راهكارهای درست ارضای معنوی؛ احساس عدم شناخت از امور روحانی و حتی سستی در اندیشه در آن امور است. زیرا ارتباط محسوس و نزدیك با صنعت و وسایل تكنیكی و... به تدریج و آرام، انسان را به تن آسایی و سستی می كشاند و او را به امور ماشینی عادت می دهد و از پرداختن به مسائل مهم حیات دور می كند.
    این رفاه طلبی كاذب و تن آسایی مخرب ، حركت در راه صحیح امور معنوی را كند و اعتبار و ارزش اجرای آن را دستخوش تحریف خواهدكرد و چه بسا به پذیرش جایگزین مخرب آن بینجامد، كه در این صورت انسان متفكر و فعال به موجودی شبیه زنده كه فقط تماشاگر فعل وانفعال و نقل و انتقال طبیعت و محیط است ، تبدیل می شود و آن گاه كه در مسائل مادی چنین می شود، در امور معنوی جای هیچ پرسش و تعجبی نمی ماند.
    یكی از نمونه های این حالت نگران كننده، عملكرد بسیاری از دانش آموزان و فرزندان ما است كه به جای نشستن و فعال ساختن قوه تعقل و تفكر، برای حل مسائل ریاضی ، به سرعت این خواسته فكری، یعنی برای مثال رسیدن به پاسخ مسأله ؟= ???*??? را با ماشین حساب حل می كنند و نمی دانند در فضای زندگی فقط رسیدن به جواب مهم نیست؛ بلكه چگونگی رسیدن هم اهمیت دارد، زیرا جوابی كه قوه تفكر و تلاش را می خشكاند، جواب نیست، زهر كشنده است. نمونه دیگر این كه برای مثال فرزند ما برای دریافت مضامین متون علمی و ادبی از كتاب به اصطلاح كمك درسی بهره گرفته و زحمت تفكر و پرسش و دریافت ازمعلم را به خود نمی دهد و اگر در این مسیر كوششی داشته باشد، فقط حفظ طوطی وار آن مطالب است و این در حالی است كه ذهن با معنای آن بیگانه است.
    این مشكل، امروز آن قدر وسعت یافته است كه شاید بتوان گفت اصلی ترین دغدغه والدین و مربیان شده است.
    گریز از راهكارهای اصلی ادراك و ارضای معنویات در درون خود هم به ? بخش مهم و با اهمیت تر تقسیم می شود. برای مثال می توان این گونه گفت : ارضا و ادراك غلط مسأله علمی اگرچه خطری بزرگ است اما به اندازه ارضای مسأله محبت و دوست داشتن از راه غلط؛ خطرناك و حزن آور نیست. اگر كودك و نوجوان ما مسأله ای علمی را از راه تقلب حل كند، زشت است اما نه به اندازه یافتن دوست ناباب.
    به همین ترتیب است امور معنوی كه به ترسیم ماهیت و كیفیت زندگی فرزند در دوره های متفاوت و در مسئولیت های مختلف زندگی مربوط می شود؛ نظیر دوران جوانی ، میانسالی و كهنسالی، مسئولیت همسرداری، تربیت فرزند، مشاغل اجتماعی و ...
    مسأله معنویت دینی هم از همین مقولات پراهمیت است. زیرا دین كه «ارائه برنامه جامع برای سعادت مادی و معنوی است »، در صورت حضور جامع و كامل در زندگی ، موجب آرامش و عزت فردی و اجتماعی و بهترین ضامن انجام وظایف و تكالیف و سبب حفظ جان و آبروی انسان و عامل اراده و كنترل امیال و آرزوها و موجب تحكیم و تشدید روابط صحیح و تمیز آن از ارتباط غلط و موجب قوت قانون و حقوق فرد و اجتماع و رشد جامعه و حفظ فرهنگ می گردد.
 

    ظهور و حضور دین و جریان آن در متن زندگی ، نمادها و قالب هایی دارد كه به موجب آن دین زنده و تعالی دهنده، از دین نمادین و فقط تسكین دهنده، تشخیص داده می شود. دینی كه در شبانه روز پیروانش را به ارتباط با خالق هستی دعوت می كند و آداب و دستورات لطیف و حكیمانه ای برای این ارتباط تبیین می كند ، با دینی كه پیرو خود را در طول روز و هفته رها می كند، تفاوتی بس عمیق دارد. در مكتب اسلام پیرو در همه ابعاد زندگی مورد حمایت و هدایت است. اسلام مكتبی نیست كه مرید خود را سرگردان رها كند. این آئین در همه موارد بهترین ها را به انسان پیشنهاد می دهد. برای مثال در اسلام آب خوردن، لباس پوشیدن ، حرف زدن، نگاه كردن، خوابیدن ، كفش به پا كردن، حكومت، اقتصاد و ... هركدام بیش از صدها حكم هدایت گر دارد.
    پس این مكتب دغدغه تعالی پیرو را دارد كه چنین فضایی را طراحی می كند. یكی از محورهای رشد و تعالی ارضای معنوی در اسلام ، مسأله اقامه نماز است. نماز یعنی حضور در برابر خالق و یافتن اهداف حضور انسان در دایره هستی و دریافت محورهای حقیقی چگونه زندگی كردن، كه همه این ظرایف با دقت دركلمات و حركات نماز روشن می شود.
    این كه در آغاز نماز می گوییم «الله اكبر» یعنی ای انسان جز خالق، چیز دیگری برتر نیست، پس مراقب باش سرمایه بی همتای انسانیت خود را با غفلت از این حقیقت، به امور پست و حقیر واگذار نكنی.
    متن نماز توكل و تحرك را تعلیم ویأس و سكون را تقبیح می كند و راه درست را تبیین و بی راهه های مجازی را مسدود می سازد. ركوع آن فروتنی در برابر حقیقت ها و قیام آن ایستادگی در مقابل باطل را آموزش می دهد و ...
    نگارنده بر پایه چنین تصوری مقاله حاضر را كه محورهای آن متوجه نحوه راهكارهای مناسب به منظور جذب بیشتر خانواده به اقامه نماز است ، تنظیم كرده و امید دارد كه بتواند قدم به قدم، حقیقت خواهان را یاری كند تا توانایی رسیدن به لطایف نماز و اقامه آن را به كمك اندیشه دریابند و علاوه بر بهره مندی از لذت نجوای خالق از كارآمدی های نماز برای از بین بردن ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری و ... لذت ببرند و یقین دارد لذتی كه در پرتو دریافت حقیقت فكری حاصل شود، خود انگیزه برای ادامه كار است.
    * راهكارهای مناسب برای جذب
     اندیشمندی؟
    انسان با تركیب خاصی كه از آن برخوردار است ، به پاره ای از ادراكات بدیهی و اولیه دست می یابد. اما حقایق دیگری هم در عالم هست كه برای فهم آن نیاز به تكاپوی فكری است و این در مسائل معنوی نمود بیشتری دارد. برای همین است كه قرآن كریم به
    پیامبر اكرم (ص) سفارش می كند: اول آموزش بعد تزكیه (عمل) كتاب و حكمت را به آنان آموزش ده و آن گاه پاكشان ساز.
    برای جذب بیشتر خانواده ها و افراد به نماز باید آنان را تشویق به تفكر در باره علت وجوب، كیفیت، آداب و نتیجه اقامه یا ترك نماز، كرد. اگر بتوانیم خانواده ها و افراد را به تفكر در چرایی وضع و وجوب نماز تشویق كنیم، آن گاه پاسخ به این پرسش كه چرا نماز باید باشد، آنان را برای اقامه نماز عاقلانه، علاقه مند و حتی پایبند می كند. اگرتك تك افراد خانواده به این موضوع فكر كنند كه چرا اسلام دعوت به اقامه نمازكرده است، برای یافتن پاسخ این پرسش، به مراحل عقلانی رجوع می كنند و به خوبی می دانیم انسان نسبت به ره آورد عقل كرنش خاصی دارد و به سختی و به ندرت پیش می آید كه به دستور ثابت شده عقل پشت كند. یكی ازمهم ترین اثرات این روش این است كه افراد خانواده برای به دست آوردن پاسخ، به مشورت علمی با یكدیگر می پردازند و این امر ضمن این كه جمع را به واقعیت نماز، همزمان نزدیك می كند، به طور غیرمستقیم یك نوع تبلیغ نیكی هم می باشد. بنابراین نخستین راهكار جذب، جریان بسترسازی اندیشمندی درباره چرایی لزوم نماز از سوی اسلام است.
   خودآگاهی؟
    انسان یگانه موجودی است كه بر خویشتن خویش آگاه است، می تواند از خود جداشده، آن را بررسی و ارزیابی كند و بشناسد. انسانی كه اسیر تحمیل های محیط نیست، می تواند آنها را بررسی و اشراف و آگاهی پیداكند. این توان به سزایی در خودیابی (ضد از خود بیگانگی كه ریشه همه بیماری های روانی است) دارد.
    اساساً منطق اسلام این است كه چنین شناختی، توان این را دارد كه بلافاصله ما را به شناخت حقیقی برساند و این یك دستورالعمل اساسی است كه هرگاه انسان بخواهد پرورش دهنده راستین خود را بیابد، باید خویشتن را به خوبی بشناسد.
    گم كردن مربی راستین، نشانه گم كردن خویشتن است و گم كردن خویشتن، علامت گم كردن مربی است. اگر والدین در این بعد وارد نشوند، فرزندان زیر تربیت و مدیریت آنها افرادی اسیر بافته های غیرعقلانی، عقب مانده و... می شوند. پس بر والدین واجب است تا با روش هایی مثل تبیین توانایی های انسان، پیشینه علمی و فرهنگی ملت ها، خطر دنباله روی از اغیار و غیره، خودآگاهی ملی را تقویت و تثبیت كنند.
    اگر والدین برای فرزندان این واقعیت را محقق سازند كه به وسیله نماز می توان بهترین بررسی و ارزیابی را از خویشتن خویش داشت و خود را با آن ارزیابی كرد و به خودآگاهی، كه خواسته همه آدمیان است، رسید. آن گاه همه اعضای خانواده به نماز، با دید خودآگاهی و خودشناسی می نگرند. به همین علت در آیات و روایات اسلامی، نماز معراج مؤمن و عامل بازدارنده از زشتی و محرك كارهای پسندیده معرفی شده است.
    والدین اگر به فرزندان این شناخت را بدهند كه اگر انسان خود را نشناسد، شخصی اسیر بافته های دیگران، عقب مانده و بلاتكلیف و سرگردان خواهدشد و آدمی باید به این مهم دست یابد و رسیدن به این مسأله باید از راه های صحیح صورت گیرد و یكی از صحیح ترین راه های خودشناسی و خودآگاهی، نماز است، كودك كنجكاو كه كشف خودی خودش، برای او از همه چیز مهمتر است. به سوی نماز جذب می شود.


موضوعات مرتبط: پرورشي ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : 28 / 11 / 1394برچسب:,
 
| 18:59 | نویسنده : عبدالمجيد منصوري | نظر بدهید

بعد از انجام مقدمات نماز (مثل گرفتن وضو و پوشیدن لباسی مناسب )

در رکعت اول

1-ابتدا نیت خواندن نماز را در ذهن می گذرانید وبعد طبق تصاویرو توضیحات بیان شده ؛  نماز راادامه دهید.

 

 

 

 

2-تكبير گفتن(  تکبیره الاحرام )به رکوع میرویم

 


 

 

 






 

 

 


موضوعات مرتبط: پرورشي ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : 24 / 9 / 1394برچسب:,
 
| 22:2 | نویسنده : عبدالمجيد منصوري | نظر بدهید

عزت نفس، ضامن موفقیّت در پیشرفت تحصیلی

مسأله عزت نفس و مقوله ارزیابی مثبت از خود از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است.

عزت نفس عبارت است از احترام به خود، خود ارزشمند دانستن یا تصویری که شخص از خودش دارد. مسأله عزت نفس و مقوله ارزیابی مثبت از خود از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است. مطالعات و پژوهش های متعدد نشان می دهند که کودکان و نوجوانانی که دارای احساس خودارزشمندی و عزت نفس قابل توجهی هستند، نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلی و کارآمدی بیشتری از خود نشان می دهند. پرورش احساس خودارزشمندی و عزت نفس در کودکان و نوجوانان از مهم ترین وظایف و رسالت های اولیا و مربیان است که در این ارتباط بیشترین نقش برعهده الگوهای رفتاری است.

 

رهنمودهای کلی برای بالا بردن عزت نفس کودکان و نوجوانان

برای بالا بردن عزت نفس در دانش آموزان راه هایی وجود دارد که در اینجا به اختصار به چند مورد از آنها اشاره می شود.

 

والدین به عنوان الگو و سرمشق خصوصاً قبل از ورود کودک به مدرسه می توانند از طریق چگونگی درگیری با مسائل زندگی نقش مهمی در عزت نفس کودکان خود داشته باشند.

برای افزایش عزت نفس ضروری است اولیا و مربیان به تفاوت های فردی، ویژگی های رشدی، مهارت ها، قابلیت ها، عواطف ، منش و استعدادهای کودک توجه جدی کنند.

داشتن احساس اعتماد به فرزندان و سپردن برخی مسئولیت های منزل به او، کودک و یا نوجوان را در بهره گیری از استعدادها یاری می کند و عزت نفس او را افزایش می دهد.

در شرایط آموزشی، بر فعالیت های دانش آموزان در یادگیری تأکید شود نه بر پیشرفت آنان.

اگر مادر و پدر، رفتار پسندیده کودک را تقویت کنند و رفتار ناپسند او را مورد بی اعتنایی قرار دهند، به کودک کمک کرده اند تا بینش مثبتی در او نسبت به پیشرفت پیدا شود.

 

 

به جای انتقاد، از تحسین استفاده کنید. بچه هایی که مورد انتقاد قرار می گیرند، همان برخورد را با خودشان خواهند داشت و در نهایت اشخاصی خواهند شد با عزت نفس پایین، تحسین، ابزار بسیار مهمی در طول فرآیند تربیت کودک است. والدین فکر می کنند اگر به طور دایم از کودکان خود انتقاد و اشتباه آنها را یادآوری کنند به آن ها کمک می کنند، چرا که تصور آن ها بر این است که کودکان با این تذکرات پرورش خواهند یافت، امّا از خودتان سۆال کنید آیا دوست دارید اشتباه های شما را بگویند؟ آیا اگر دایماً از شما انتقاد شود، پیشرفت خواهید کرد؟ واقعیت این است که ما از آنچه انجام می دهیم دفاع می کنیم و لذا اگر مورد انتقاد قرار بگیریم، کارمان را ادامه خواهیم داد و همین صفت یکدندگی که فطری است به ما اجازه نمی دهد که انتقاد را بپذیریم. در پس تمامی انتقادها این جمله قرار دارد: اگر فقط بیشتر شبیه من بودی و مثل من زندگی می کردی، بهتر از این بودی، امّا هیچ کس، حتی فرزند شما، دقیقاً خود شما نیست. پس بچه ها را به دلیل تلاشی که می کنند تحسین کنید، حتّی اگر ناموفق باشند، چرا آنها ریسک کرده اند. شرایطی فراهم کنید که فرزندانتان بدانند شما در کارهای آن ها همراهشان هستید. به دنبال انتقاد از آنها نیستید. بدین ترتیب برای ساختن یک تصویر مثبت در کودکان گام مثبتی برداشته اید.

 

نگذارید کودکان، خود را تحقیر کنند. هر وقت عبارات «من هیچ کاری نمی توانم انجام دهم.» «من نمی توانم دوچرخه سواری کنم» را از آن ها شنیدید، در واقع به شما پیام داده می شود که عزت نفس آن ها را بالا ببرید. در این مواقع نیازی به ارائه سخنرانی طولانی نیست. فقط باید آنها را با عبارات مثبت تشویق کنید. مثلاً «اگر از ذهنت استفاده کنی، همه کار می توانی انجام بدهی.» «اگر تلاش کنی می تونی آن مسأله ریاضی را حل کنی.» «اگر کمی دقّت کنی از عهده آزمون برمی آیی، بیا امتحان کنیم زود باش.»، «چرا فکر می کنی بلد نیستی؟ امتحان کن» پس از جملات ساده و مثبت تأکیدی که اعتماد به نفس کودک را بالا می برد استفاده کنید. اگر بچه ها این گونه جملات را مرتب بشنوند جملات مثبت تر را هم خواهند پذیرفت. هر وقت کسی در خانواده می گوید: من نمی توانم کاری را انجام دهم یکی دیگر از اعضای خانواده می گوید «موفقیت از می توانم ها به دست می آید نه از نمی توانم ها». این عبارت شعار ساده و کوتاهی است، امّا برای این که انسان بتواند یک کودک را برای انجام کاری به تلاش وادارد، بسیار کارآمد و مۆثر است.

 

سعی کنید تأکید بر معیارهای ظاهری موفقیت را کم کنید. دویدن بی امان به دنبال پاداش، پول ، مقام و درجه، رتبه اوّل داشتن و اصولاً اهداف مادی یقیناً عزت نفس کودکان را پایین می آورد، یادمان باشد عزت نفس از نفس و از درون می آید نه از یافته ها و آنچه کسب می کنیم یا به دست می آوریم. وقتی کودک با این باور بزرگ می شود که فقط اگر نمرات خوبی بگیرد آدم شایسته ای است. اگر نمره متوسطی در کارنامه اش پیدا شود احساس حقارت خواهد کرد و بدیهی است که هر کودکی روزی در زندگی اش نمره ای متوسط یا پایین خواهد گرفت، شما نمی توانید همیشه نفر اوّل یا برنده یک مسابقه باشید، امّا همیشه می توانید خود را انسان شایسته و ارزشمندی بدانید.

 

عزّت نفس کودک حاصل ارزیابی ای است که او از خود دارد. او باید احساس یک فرد شایسته را داشته باشد. حتی اگر نمرات او کمتر از میزان انتظارش باشد یا این که در مسابقه ای مدال دلخواه خود را کسب نکند. به جای تقویت معیارهای ظاهری موفقیت در کودکان، باید در تمامی دوران زندگی، معیارهای درونی آن ها را تقویت کرد. برای این کار چاره ای ندارید جز این که اهمیّت زیادی را که برای موفقیّت و رقابت قائل شده اید، کاهش دهید. به جای این که از کودکتان بپرسید، «معدل کارنامه ات چند شده است؟» سۆال کنید، «آیا از خودت راضی هستی؟» به جای این که بپرسید «آیا در آزمون زبان موفق شدی؟» سۆال کنید، «آیا فکر می کنی در زبان پیشرفت کرده ای؟» به جای اینکه بپرسید: «آیا برنده شدی؟» سۆال کنید «آیا از این که در مسابقه شرکت کردی و مهارت بیشتری کسب کردی، لذّت می بری؟»

 

کودکانی که می دانند بدون پاداش های ظاهری همچنان احترام به آن ها حفظ می شود دایم در مسیر موفقیت هایی که دوست دارند باقی می مانند، امّا کودکانی که دایم به دنبال معیارهای ظاهری موفقیت می دوند، در مسیر مصرف داروهای آرام بخش، ابتلا به زخم معده و عزت نفس پایین قرار دارند. واقعیت خیلی ساده است هیچ کس نمی تواند همیشه در مقایسه با دیگران نفر اوّل باشد. امّا همه می توانند در نظر خود نفر اوّل باشند. به شرطی که ملاک، معیار درونی باشد. شرکت در یک مسابقه دو 10 کیلومتر و اتمام مسابقه، می تواند برای فردی که به دنبال معیارهای درونی است، یک شاخص نمره اوّل باشد، امّا اگر شخصی به دنبال شاخص های ظاهری برای موفقیت باشد، حتماً باید مسابقه را ببرد تا احساس کند عزت نفس مثبتی دارد و در طول تاریخ بشر، هیچگاه یک نفر همیشه برنده مسابقه نبوده است.

 

به کودکان بیاموزید با خود روراست و صادق باشند. کودکان هر بار که خود را فریب می دهند نظرشان در مورد خودشان تخریب می شود. کودکی که دچار خودفریبی می شود، دنیای بزرگی می سازد تا دیگران را نیز فریب دهد و در نهایت نظر دیگران را دلیل این دنیای خود ساخته می داند. برای این که از کودکانتان افراد صادقی بسازید باید از چنین جملاتی استفاده کنید: «اگر علت برنده نشدن تیم شما در مسابقه امروز، این بود که تیم رقیب بهتر بازی کرد، اهمیتی ندارد. همه آدم ها سرانجام روزی بازنده می شوند حتی اگر مسئولان هم کوتاهی کرده اند، نباید به دلیل این باخت آن ها را سرزنش کنی» یا «اگر در درس فیزیک نمره خوبی نگرفته ای، به این علت است که در این درس ضعیف هستی. نه این که معلم شما معلم بدی است.

 

فکر می کنم به جای این که وقت زیادی صرف انتقاد از معلم خود کنی، باید بیشتر به درس فیزیک توجه کنی.» یا حتی اگر دیر هم به مدرسه برسی، باز هم بچه خوبی هستی، اما وظیفه شما این است که به موقع به مدرسه برسی، حتی اگر اتوبوس به موقع نیاید. کودکی که یاد بگیرد با خود روراست باشد، دارای عزت نفس خواهد بود و اگر شما همیشه برای صداقت و راستگویی ارزش قائل باشید، این امر قابل آموزش خواهد بود. به عنوان مثال: دروغ نگویید تا مجبور شوید فرزند خود را به دلیل همین کار سرزنش کنید. تمهیداتی بیندیشید تا همیشه شرایط برای گفتن حقیقت فراهم باشد و در عین حال کودک خود را به دلیل گفتن حرف راست تنبیه نکنید. دروغ گویی نشانه عزت نفس ضعیف است و نمی توان با گفتن دروغ شرایط خانه را برای گفتن حرف های راست فراهم کرد. اگر کودک شما یاد بگیرد برای این که نزد شما عزیز باشد نیازی به تظاهر ندارد، به او کمک کرده اید تا خود را با زندگی و نیز با دنیای درون خود هماهنگ کند.

 

کودکی که مرتکب غفلتی می شود، انسان غافلی نیست، بلکه فقط عمل کرده است و این عمل به او فرصت رشد می دهد. کودکی که در درس ریاضی ضعیف است آدم کندذهنی نیست بلکه در این مرحله از زندگی، دانش ریاضی او در این سطح است. شما می توانید به کودک خود بیاموزید که از اشتباه های خود درس بگیرد و تا زمانی که می داند ارزش او ناشی از عملکرد او در یک کار خاص و در یک روز مشخص نیست هرگز نگرانی به خود راه ندهد. دقت کنید تا زمانی که وجود دارید ارزشمند هستید اگر خودتان چنین بگویید، نه کمتر، نه بیشتر، ارزشمندبودن براساس عملکرد نیست بلکه چیزی است که هر روز همراه شما است. لذا هر روز به کودکان خود به ویژه پس از این که مرتکب اشتباهی می شوند این نکته را یادآوری کنید که صرف نظر از عملکردشان، ارزشمند هستند. اگر می خواهید کودکان شما ارزیابی مثبتی از خود داشته باشند، همواره به آن ها یادآوری کنید که «من فردی هستم که رفتارهایی دارم، امّا من رفتارهایم نیستم.»

 

بچه ها دوست دارند احساس استقلال کنند تا عزت نفس بالایی داشته باشند و شما می توانید دست از ادعای مالکیت خود به کودکان بردارید و آن ها را تشویق کنید تا به طور مستقل فکر کنند و در نتیجه عزت نفس آن ها تقویت شود. گاهی از این سۆالات استفاده کنید: «به چه فکر می کنی؟» «در انتخابات به چه کسی رأی می دهی؟» «اوّل تو مسأله را حل کن بعد من راه حل را بررسی می کنم» یادتان باشد. استقلال عزت نفس را تقویت می کند. در حالی که وابستگی، عزت نفس را از بین می برد.

 

نتیجه گیری

عزت نفس (self-esteem) یعنی احترام و حرمتی که برای خود قائل هستیم. بهره مندی از عزت نفس علاوه بر آن که جزئی از سلامت روانی محسوب می شود، با پیشرفت تحصیلی نیز مرتبط است. محققان بسیاری دریافته اند که بین عزت نفس مثبت و نمرات بالا در مدارس رابطه وجود دارد. این ارتباط حتی زمانی که کودکان خودشان را به عنوان دانش آموزان ارزیابی می کنند بالاتر است که می توان آن را « عزت نفس تحصیلی» آن ها نام برد. کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، پیوسته نسبت به آن هایی که همان میزان توانایی را دارند امّا عزت نفس پایینی دارند عملکرد بهتری نشان می دهند.

 

آن ها همچنین اهداف بالاتری برای خود تعیین کرده، نیاز کمتری به تأیید والدین از خود نشان داده، در برابر شکست کمتر تضعیف شده و دیدگاه واقع بینانه تری نسبت به توانایی های خود دارند. باید اذعان داشت اگر ما به خودمان ایمان داشته باشیم و خودمان را باور کنیم نه فقط می توانیم خود را تغییر دهیم و بهبود بخشیم بلکه می توانیم ایران را آباد کنیم و آن را مملکتی بسازیم متشکل از افراد فهمیده که نه فقط برای یکدیگر احترام قائل اند بلکه به خود نیز ارج می نهند.

 


موضوعات مرتبط: پرورشي ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 22:31 | نویسنده : عبدالمجيد منصوري |

راهكارهای جذب خانواده به سوی نماز: معنویت اصلی ترین ضلع حیات انسان است
اگرچه در فضای زیستن، بیشتر انسان ها به ظواهر و مادیات توجه دارند، ولی با كمی تأمل و درنگ ، به روشنی مشخص خواهد شد، آن چه در رتبه ای از اهمیت خاص، برای هر انسان آگاه و یا حتی كم توجه قرار دارد، مسأله معنویت و بعدروحانی زندگانی می باشدو صدالبته این انعطاف به سوی ضلع معنوی و بعد روحانی ، یك تأثیرگیری از سوی فطرت انسانی است. بنابراین باید گفت: «معنویت اصلی ترین ضلع حیات انسان است». به طور مثال، محبت آدمی به همنوع خود، بغض انسان از دشمن خویش، میل به زیبایی و ... همه این ها گزینه های برتر هر شخص ، با هر عقیده و سلیقه فكری و ملی است.
به همین علت امور معنوی و روحانی ، در فضای حیات آدمی نه محو می شودو نه كم رنگ خواهد شد؛ بلكه مورد انحطاط و یا اشباع كاذب قرار خواهد گرفت. به بیان دیگر، آن چه سبب گریز از راه صحیح پرداختن به امور معنوی و روحانی می شود، ناتوانی انسان از درك و دریافت لطایف راهبردی و راهكارهای درست ارضای معنوی؛ احساس عدم شناخت از امور روحانی و حتی سستی در اندیشه در آن امور است. زیرا ارتباط محسوس و نزدیك با صنعت و وسایل تكنیكی و... به تدریج و آرام، انسان را به تن آسایی و سستی می كشاند و او را به امور ماشینی عادت می دهد و از پرداختن به مسائل مهم حیات دور می كند.
    این رفاه طلبی كاذب و تن آسایی مخرب ، حركت در راه صحیح امور معنوی را كند و اعتبار و ارزش اجرای آن را دستخوش تحریف خواهدكرد و چه بسا به پذیرش جایگزین مخرب آن بینجامد، كه در این صورت انسان متفكر و فعال به موجودی شبیه زنده كه فقط تماشاگر فعل وانفعال و نقل و انتقال طبیعت و محیط است ، تبدیل می شود و آن گاه كه در مسائل مادی چنین می شود، در امور معنوی جای هیچ پرسش و تعجبی نمی ماند.
    یكی از نمونه های این حالت نگران كننده، عملكرد بسیاری از دانش آموزان و فرزندان ما است كه به جای نشستن و فعال ساختن قوه تعقل و تفكر، برای حل مسائل ریاضی ، به سرعت این خواسته فكری، یعنی برای مثال رسیدن به پاسخ مسأله ؟= ???*??? را با ماشین حساب حل می كنند و نمی دانند در فضای زندگی فقط رسیدن به جواب مهم نیست؛ بلكه چگونگی رسیدن هم اهمیت دارد، زیرا جوابی كه قوه تفكر و تلاش را می خشكاند، جواب نیست، زهر كشنده است. نمونه دیگر این كه برای مثال فرزند ما برای دریافت مضامین متون علمی و ادبی از كتاب به اصطلاح كمك درسی بهره گرفته و زحمت تفكر و پرسش و دریافت ازمعلم را به خود نمی دهد و اگر در این مسیر كوششی داشته باشد، فقط حفظ طوطی وار آن مطالب است و این در حالی است كه ذهن با معنای آن بیگانه است.
    این مشكل، امروز آن قدر وسعت یافته است كه شاید بتوان گفت اصلی ترین دغدغه والدین و مربیان شده است.
    گریز از راهكارهای اصلی ادراك و ارضای معنویات در درون خود هم به ? بخش مهم و با اهمیت تر تقسیم می شود. برای مثال می توان این گونه گفت : ارضا و ادراك غلط مسأله علمی اگرچه خطری بزرگ است اما به اندازه ارضای مسأله محبت و دوست داشتن از راه غلط؛ خطرناك و حزن آور نیست. اگر كودك و نوجوان ما مسأله ای علمی را از راه تقلب حل كند، زشت است اما نه به اندازه یافتن دوست ناباب.
    به همین ترتیب است امور معنوی كه به ترسیم ماهیت و كیفیت زندگی فرزند در دوره های متفاوت و در مسئولیت های مختلف زندگی مربوط می شود؛ نظیر دوران جوانی ، میانسالی و كهنسالی، مسئولیت همسرداری، تربیت فرزند، مشاغل اجتماعی و ...
    مسأله معنویت دینی هم از همین مقولات پراهمیت است. زیرا دین كه «ارائه برنامه جامع برای سعادت مادی و معنوی است »، در صورت حضور جامع و كامل در زندگی ، موجب آرامش و عزت فردی و اجتماعی و بهترین ضامن انجام وظایف و تكالیف و سبب حفظ جان و آبروی انسان و عامل اراده و كنترل امیال و آرزوها و موجب تحكیم و تشدید روابط صحیح و تمیز آن از ارتباط غلط و موجب قوت قانون و حقوق فرد و اجتماع و رشد جامعه و حفظ فرهنگ می گردد.
 

    ظهور و حضور دین و جریان آن در متن زندگی ، نمادها و قالب هایی دارد كه به موجب آن دین زنده و تعالی دهنده، از دین نمادین و فقط تسكین دهنده، تشخیص داده می شود. دینی كه در شبانه روز پیروانش را به ارتباط با خالق هستی دعوت می كند و آداب و دستورات لطیف و حكیمانه ای برای این ارتباط تبیین می كند ، با دینی كه پیرو خود را در طول روز و هفته رها می كند، تفاوتی بس عمیق دارد. در مكتب اسلام پیرو در همه ابعاد زندگی مورد حمایت و هدایت است. اسلام مكتبی نیست كه مرید خود را سرگردان رها كند. این آئین در همه موارد بهترین ها را به انسان پیشنهاد می دهد. برای مثال در اسلام آب خوردن، لباس پوشیدن ، حرف زدن، نگاه كردن، خوابیدن ، كفش به پا كردن، حكومت، اقتصاد و ... هركدام بیش از صدها حكم هدایت گر دارد.
    پس این مكتب دغدغه تعالی پیرو را دارد كه چنین فضایی را طراحی می كند. یكی از محورهای رشد و تعالی ارضای معنوی در اسلام ، مسأله اقامه نماز است. نماز یعنی حضور در برابر خالق و یافتن اهداف حضور انسان در دایره هستی و دریافت محورهای حقیقی چگونه زندگی كردن، كه همه این ظرایف با دقت دركلمات و حركات نماز روشن می شود.
    این كه در آغاز نماز می گوییم «الله اكبر» یعنی ای انسان جز خالق، چیز دیگری برتر نیست، پس مراقب باش سرمایه بی همتای انسانیت خود را با غفلت از این حقیقت، به امور پست و حقیر واگذار نكنی.
    متن نماز توكل و تحرك را تعلیم ویأس و سكون را تقبیح می كند و راه درست را تبیین و بی راهه های مجازی را مسدود می سازد. ركوع آن فروتنی در برابر حقیقت ها و قیام آن ایستادگی در مقابل باطل را آموزش می دهد و ...
    نگارنده بر پایه چنین تصوری مقاله حاضر را كه محورهای آن متوجه نحوه راهكارهای مناسب به منظور جذب بیشتر خانواده به اقامه نماز است ، تنظیم كرده و امید دارد كه بتواند قدم به قدم، حقیقت خواهان را یاری كند تا توانایی رسیدن به لطایف نماز و اقامه آن را به كمك اندیشه دریابند و علاوه بر بهره مندی از لذت نجوای خالق از كارآمدی های نماز برای از بین بردن ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری و ... لذت ببرند و یقین دارد لذتی كه در پرتو دریافت حقیقت فكری حاصل شود، خود انگیزه برای ادامه كار است.
    * راهكارهای مناسب برای جذب
     اندیشمندی؟
    انسان با تركیب خاصی كه از آن برخوردار است ، به پاره ای از ادراكات بدیهی و اولیه دست می یابد. اما حقایق دیگری هم در عالم هست كه برای فهم آن نیاز به تكاپوی فكری است و این در مسائل معنوی نمود بیشتری دارد. برای همین است كه قرآن كریم به
    پیامبر اكرم (ص) سفارش می كند: اول آموزش بعد تزكیه (عمل) كتاب و حكمت را به آنان آموزش ده و آن گاه پاكشان ساز.
    برای جذب بیشتر خانواده ها و افراد به نماز باید آنان را تشویق به تفكر در باره علت وجوب، كیفیت، آداب و نتیجه اقامه یا ترك نماز، كرد. اگر بتوانیم خانواده ها و افراد را به تفكر در چرایی وضع و وجوب نماز تشویق كنیم، آن گاه پاسخ به این پرسش كه چرا نماز باید باشد، آنان را برای اقامه نماز عاقلانه، علاقه مند و حتی پایبند می كند. اگرتك تك افراد خانواده به این موضوع فكر كنند كه چرا اسلام دعوت به اقامه نمازكرده است، برای یافتن پاسخ این پرسش، به مراحل عقلانی رجوع می كنند و به خوبی می دانیم انسان نسبت به ره آورد عقل كرنش خاصی دارد و به سختی و به ندرت پیش می آید كه به دستور ثابت شده عقل پشت كند. یكی ازمهم ترین اثرات این روش این است كه افراد خانواده برای به دست آوردن پاسخ، به مشورت علمی با یكدیگر می پردازند و این امر ضمن این كه جمع را به واقعیت نماز، همزمان نزدیك می كند، به طور غیرمستقیم یك نوع تبلیغ نیكی هم می باشد. بنابراین نخستین راهكار جذب، جریان بسترسازی اندیشمندی درباره چرایی لزوم نماز از سوی اسلام است.
   خودآگاهی؟
    انسان یگانه موجودی است كه بر خویشتن خویش آگاه است، می تواند از خود جداشده، آن را بررسی و ارزیابی كند و بشناسد. انسانی كه اسیر تحمیل های محیط نیست، می تواند آنها را بررسی و اشراف و آگاهی پیداكند. این توان به سزایی در خودیابی (ضد از خود بیگانگی كه ریشه همه بیماری های روانی است) دارد.
    اساساً منطق اسلام این است كه چنین شناختی، توان این را دارد كه بلافاصله ما را به شناخت حقیقی برساند و این یك دستورالعمل اساسی است كه هرگاه انسان بخواهد پرورش دهنده راستین خود را بیابد، باید خویشتن را به خوبی بشناسد.
    گم كردن مربی راستین، نشانه گم كردن خویشتن است و گم كردن خویشتن، علامت گم كردن مربی است. اگر والدین در این بعد وارد نشوند، فرزندان زیر تربیت و مدیریت آنها افرادی اسیر بافته های غیرعقلانی، عقب مانده و... می شوند. پس بر والدین واجب است تا با روش هایی مثل تبیین توانایی های انسان، پیشینه علمی و فرهنگی ملت ها، خطر دنباله روی از اغیار و غیره، خودآگاهی ملی را تقویت و تثبیت كنند.
    اگر والدین برای فرزندان این واقعیت را محقق سازند كه به وسیله نماز می توان بهترین بررسی و ارزیابی را از خویشتن خویش داشت و خود را با آن ارزیابی كرد و به خودآگاهی، كه خواسته همه آدمیان است، رسید. آن گاه همه اعضای خانواده به نماز، با دید خودآگاهی و خودشناسی می نگرند. به همین علت در آیات و روایات اسلامی، نماز معراج مؤمن و عامل بازدارنده از زشتی و محرك كارهای پسندیده معرفی شده است.
    والدین اگر به فرزندان این شناخت را بدهند كه اگر انسان خود را نشناسد، شخصی اسیر بافته های دیگران، عقب مانده و بلاتكلیف و سرگردان خواهدشد و آدمی باید به این مهم دست یابد و رسیدن به این مسأله باید از راه های صحیح صورت گیرد و یكی از صحیح ترین راه های خودشناسی و خودآگاهی، نماز است، كودك كنجكاو كه كشف خودی خودش، برای او از همه چیز مهمتر است. به سوی نماز جذب می شود.


موضوعات مرتبط: پرورشي ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 18:59 | نویسنده : عبدالمجيد منصوري |

بعد از انجام مقدمات نماز (مثل گرفتن وضو و پوشیدن لباسی مناسب )

در رکعت اول

1-ابتدا نیت خواندن نماز را در ذهن می گذرانید وبعد طبق تصاویرو توضیحات بیان شده ؛  نماز راادامه دهید.

 

 

2-تكبير گفتن(  تکبیره الاحرام )به رکوع میرویم

 


 

 







موضوعات مرتبط: پرورشي ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 22:2 | نویسنده : عبدالمجيد منصوري |

عزت نفس، ضامن موفقیّت در پیشرفت تحصیلی

مسأله عزت نفس و مقوله ارزیابی مثبت از خود از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است.

عزت نفس عبارت است از احترام به خود، خود ارزشمند دانستن یا تصویری که شخص از خودش دارد. مسأله عزت نفس و مقوله ارزیابی مثبت از خود از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است. مطالعات و پژوهش های متعدد نشان می دهند که کودکان و نوجوانانی که دارای احساس خودارزشمندی و عزت نفس قابل توجهی هستند، نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلی و کارآمدی بیشتری از خود نشان می دهند. پرورش احساس خودارزشمندی و عزت نفس در کودکان و نوجوانان از مهم ترین وظایف و رسالت های اولیا و مربیان است که در این ارتباط بیشترین نقش برعهده الگوهای رفتاری است.

 

رهنمودهای کلی برای بالا بردن عزت نفس کودکان و نوجوانان

برای بالا بردن عزت نفس در دانش آموزان راه هایی وجود دارد که در اینجا به اختصار به چند مورد از آنها اشاره می شود.

 

والدین به عنوان الگو و سرمشق خصوصاً قبل از ورود کودک به مدرسه می توانند از طریق چگونگی درگیری با مسائل زندگی نقش مهمی در عزت نفس کودکان خود داشته باشند.

برای افزایش عزت نفس ضروری است اولیا و مربیان به تفاوت های فردی، ویژگی های رشدی، مهارت ها، قابلیت ها، عواطف ، منش و استعدادهای کودک توجه جدی کنند.

داشتن احساس اعتماد به فرزندان و سپردن برخی مسئولیت های منزل به او، کودک و یا نوجوان را در بهره گیری از استعدادها یاری می کند و عزت نفس او را افزایش می دهد.

در شرایط آموزشی، بر فعالیت های دانش آموزان در یادگیری تأکید شود نه بر پیشرفت آنان.

اگر مادر و پدر، رفتار پسندیده کودک را تقویت کنند و رفتار ناپسند او را مورد بی اعتنایی قرار دهند، به کودک کمک کرده اند تا بینش مثبتی در او نسبت به پیشرفت پیدا شود.

 

 

به جای انتقاد، از تحسین استفاده کنید. بچه هایی که مورد انتقاد قرار می گیرند، همان برخورد را با خودشان خواهند داشت و در نهایت اشخاصی خواهند شد با عزت نفس پایین، تحسین، ابزار بسیار مهمی در طول فرآیند تربیت کودک است. والدین فکر می کنند اگر به طور دایم از کودکان خود انتقاد و اشتباه آنها را یادآوری کنند به آن ها کمک می کنند، چرا که تصور آن ها بر این است که کودکان با این تذکرات پرورش خواهند یافت، امّا از خودتان سۆال کنید آیا دوست دارید اشتباه های شما را بگویند؟ آیا اگر دایماً از شما انتقاد شود، پیشرفت خواهید کرد؟ واقعیت این است که ما از آنچه انجام می دهیم دفاع می کنیم و لذا اگر مورد انتقاد قرار بگیریم، کارمان را ادامه خواهیم داد و همین صفت یکدندگی که فطری است به ما اجازه نمی دهد که انتقاد را بپذیریم. در پس تمامی انتقادها این جمله قرار دارد: اگر فقط بیشتر شبیه من بودی و مثل من زندگی می کردی، بهتر از این بودی، امّا هیچ کس، حتی فرزند شما، دقیقاً خود شما نیست. پس بچه ها را به دلیل تلاشی که می کنند تحسین کنید، حتّی اگر ناموفق باشند، چرا آنها ریسک کرده اند. شرایطی فراهم کنید که فرزندانتان بدانند شما در کارهای آن ها همراهشان هستید. به دنبال انتقاد از آنها نیستید. بدین ترتیب برای ساختن یک تصویر مثبت در کودکان گام مثبتی برداشته اید.

 

نگذارید کودکان، خود را تحقیر کنند. هر وقت عبارات «من هیچ کاری نمی توانم انجام دهم.» «من نمی توانم دوچرخه سواری کنم» را از آن ها شنیدید، در واقع به شما پیام داده می شود که عزت نفس آن ها را بالا ببرید. در این مواقع نیازی به ارائه سخنرانی طولانی نیست. فقط باید آنها را با عبارات مثبت تشویق کنید. مثلاً «اگر از ذهنت استفاده کنی، همه کار می توانی انجام بدهی.» «اگر تلاش کنی می تونی آن مسأله ریاضی را حل کنی.» «اگر کمی دقّت کنی از عهده آزمون برمی آیی، بیا امتحان کنیم زود باش.»، «چرا فکر می کنی بلد نیستی؟ امتحان کن» پس از جملات ساده و مثبت تأکیدی که اعتماد به نفس کودک را بالا می برد استفاده کنید. اگر بچه ها این گونه جملات را مرتب بشنوند جملات مثبت تر را هم خواهند پذیرفت. هر وقت کسی در خانواده می گوید: من نمی توانم کاری را انجام دهم یکی دیگر از اعضای خانواده می گوید «موفقیت از می توانم ها به دست می آید نه از نمی توانم ها». این عبارت شعار ساده و کوتاهی است، امّا برای این که انسان بتواند یک کودک را برای انجام کاری به تلاش وادارد، بسیار کارآمد و مۆثر است.

 

سعی کنید تأکید بر معیارهای ظاهری موفقیت را کم کنید. دویدن بی امان به دنبال پاداش، پول ، مقام و درجه، رتبه اوّل داشتن و اصولاً اهداف مادی یقیناً عزت نفس کودکان را پایین می آورد، یادمان باشد عزت نفس از نفس و از درون می آید نه از یافته ها و آنچه کسب می کنیم یا به دست می آوریم. وقتی کودک با این باور بزرگ می شود که فقط اگر نمرات خوبی بگیرد آدم شایسته ای است. اگر نمره متوسطی در کارنامه اش پیدا شود احساس حقارت خواهد کرد و بدیهی است که هر کودکی روزی در زندگی اش نمره ای متوسط یا پایین خواهد گرفت، شما نمی توانید همیشه نفر اوّل یا برنده یک مسابقه باشید، امّا همیشه می توانید خود را انسان شایسته و ارزشمندی بدانید.

 

عزّت نفس کودک حاصل ارزیابی ای است که او از خود دارد. او باید احساس یک فرد شایسته را داشته باشد. حتی اگر نمرات او کمتر از میزان انتظارش باشد یا این که در مسابقه ای مدال دلخواه خود را کسب نکند. به جای تقویت معیارهای ظاهری موفقیت در کودکان، باید در تمامی دوران زندگی، معیارهای درونی آن ها را تقویت کرد. برای این کار چاره ای ندارید جز این که اهمیّت زیادی را که برای موفقیّت و رقابت قائل شده اید، کاهش دهید. به جای این که از کودکتان بپرسید، «معدل کارنامه ات چند شده است؟» سۆال کنید، «آیا از خودت راضی هستی؟» به جای این که بپرسید «آیا در آزمون زبان موفق شدی؟» سۆال کنید، «آیا فکر می کنی در زبان پیشرفت کرده ای؟» به جای اینکه بپرسید: «آیا برنده شدی؟» سۆال کنید «آیا از این که در مسابقه شرکت کردی و مهارت بیشتری کسب کردی، لذّت می بری؟»

 

کودکانی که می دانند بدون پاداش های ظاهری همچنان احترام به آن ها حفظ می شود دایم در مسیر موفقیت هایی که دوست دارند باقی می مانند، امّا کودکانی که دایم به دنبال معیارهای ظاهری موفقیت می دوند، در مسیر مصرف داروهای آرام بخش، ابتلا به زخم معده و عزت نفس پایین قرار دارند. واقعیت خیلی ساده است هیچ کس نمی تواند همیشه در مقایسه با دیگران نفر اوّل باشد. امّا همه می توانند در نظر خود نفر اوّل باشند. به شرطی که ملاک، معیار درونی باشد. شرکت در یک مسابقه دو 10 کیلومتر و اتمام مسابقه، می تواند برای فردی که به دنبال معیارهای درونی است، یک شاخص نمره اوّل باشد، امّا اگر شخصی به دنبال شاخص های ظاهری برای موفقیت باشد، حتماً باید مسابقه را ببرد تا احساس کند عزت نفس مثبتی دارد و در طول تاریخ بشر، هیچگاه یک نفر همیشه برنده مسابقه نبوده است.

 

به کودکان بیاموزید با خود روراست و صادق باشند. کودکان هر بار که خود را فریب می دهند نظرشان در مورد خودشان تخریب می شود. کودکی که دچار خودفریبی می شود، دنیای بزرگی می سازد تا دیگران را نیز فریب دهد و در نهایت نظر دیگران را دلیل این دنیای خود ساخته می داند. برای این که از کودکانتان افراد صادقی بسازید باید از چنین جملاتی استفاده کنید: «اگر علت برنده نشدن تیم شما در مسابقه امروز، این بود که تیم رقیب بهتر بازی کرد، اهمیتی ندارد. همه آدم ها سرانجام روزی بازنده می شوند حتی اگر مسئولان هم کوتاهی کرده اند، نباید به دلیل این باخت آن ها را سرزنش کنی» یا «اگر در درس فیزیک نمره خوبی نگرفته ای، به این علت است که در این درس ضعیف هستی. نه این که معلم شما معلم بدی است.

 

فکر می کنم به جای این که وقت زیادی صرف انتقاد از معلم خود کنی، باید بیشتر به درس فیزیک توجه کنی.» یا حتی اگر دیر هم به مدرسه برسی، باز هم بچه خوبی هستی، اما وظیفه شما این است که به موقع به مدرسه برسی، حتی اگر اتوبوس به موقع نیاید. کودکی که یاد بگیرد با خود روراست باشد، دارای عزت نفس خواهد بود و اگر شما همیشه برای صداقت و راستگویی ارزش قائل باشید، این امر قابل آموزش خواهد بود. به عنوان مثال: دروغ نگویید تا مجبور شوید فرزند خود را به دلیل همین کار سرزنش کنید. تمهیداتی بیندیشید تا همیشه شرایط برای گفتن حقیقت فراهم باشد و در عین حال کودک خود را به دلیل گفتن حرف راست تنبیه نکنید. دروغ گویی نشانه عزت نفس ضعیف است و نمی توان با گفتن دروغ شرایط خانه را برای گفتن حرف های راست فراهم کرد. اگر کودک شما یاد بگیرد برای این که نزد شما عزیز باشد نیازی به تظاهر ندارد، به او کمک کرده اید تا خود را با زندگی و نیز با دنیای درون خود هماهنگ کند.

 

کودکی که مرتکب غفلتی می شود، انسان غافلی نیست، بلکه فقط عمل کرده است و این عمل به او فرصت رشد می دهد. کودکی که در درس ریاضی ضعیف است آدم کندذهنی نیست بلکه در این مرحله از زندگی، دانش ریاضی او در این سطح است. شما می توانید به کودک خود بیاموزید که از اشتباه های خود درس بگیرد و تا زمانی که می داند ارزش او ناشی از عملکرد او در یک کار خاص و در یک روز مشخص نیست هرگز نگرانی به خود راه ندهد. دقت کنید تا زمانی که وجود دارید ارزشمند هستید اگر خودتان چنین بگویید، نه کمتر، نه بیشتر، ارزشمندبودن براساس عملکرد نیست بلکه چیزی است که هر روز همراه شما است. لذا هر روز به کودکان خود به ویژه پس از این که مرتکب اشتباهی می شوند این نکته را یادآوری کنید که صرف نظر از عملکردشان، ارزشمند هستند. اگر می خواهید کودکان شما ارزیابی مثبتی از خود داشته باشند، همواره به آن ها یادآوری کنید که «من فردی هستم که رفتارهایی دارم، امّا من رفتارهایم نیستم.»

 

بچه ها دوست دارند احساس استقلال کنند تا عزت نفس بالایی داشته باشند و شما می توانید دست از ادعای مالکیت خود به کودکان بردارید و آن ها را تشویق کنید تا به طور مستقل فکر کنند و در نتیجه عزت نفس آن ها تقویت شود. گاهی از این سۆالات استفاده کنید: «به چه فکر می کنی؟» «در انتخابات به چه کسی رأی می دهی؟» «اوّل تو مسأله را حل کن بعد من راه حل را بررسی می کنم» یادتان باشد. استقلال عزت نفس را تقویت می کند. در حالی که وابستگی، عزت نفس را از بین می برد.

 

نتیجه گیری

عزت نفس (self-esteem) یعنی احترام و حرمتی که برای خود قائل هستیم. بهره مندی از عزت نفس علاوه بر آن که جزئی از سلامت روانی محسوب می شود، با پیشرفت تحصیلی نیز مرتبط است. محققان بسیاری دریافته اند که بین عزت نفس مثبت و نمرات بالا در مدارس رابطه وجود دارد. این ارتباط حتی زمانی که کودکان خودشان را به عنوان دانش آموزان ارزیابی می کنند بالاتر است که می توان آن را « عزت نفس تحصیلی» آن ها نام برد. کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، پیوسته نسبت به آن هایی که همان میزان توانایی را دارند امّا عزت نفس پایینی دارند عملکرد بهتری نشان می دهند.

 

آن ها همچنین اهداف بالاتری برای خود تعیین کرده، نیاز کمتری به تأیید والدین از خود نشان داده، در برابر شکست کمتر تضعیف شده و دیدگاه واقع بینانه تری نسبت به توانایی های خود دارند. باید اذعان داشت اگر ما به خودمان ایمان داشته باشیم و خودمان را باور کنیم نه فقط می توانیم خود را تغییر دهیم و بهبود بخشیم بلکه می توانیم ایران را آباد کنیم و آن را مملکتی بسازیم متشکل از افراد فهمیده که نه فقط برای یکدیگر احترام قائل اند بلکه به خود نیز ارج می نهند.

 


 منبع:تعلیم و تربیت و مراحل آن


موضوعات مرتبط: پرورشي ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 20:41 | نویسنده : عبدالمجيد منصوري |
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.